مولانا جلال الدین محمد بلخی
 
 

 احمد خان ابدالی هنوز در سن (10-12) ساله گی بودکه با بزرگان خود در اردوی نادرشاه افشار پرورده می شد، ودوشادوش مامایش عبدالغنی خان الکوزی رشد می کرد. براساس تشریحات تاریخ سلطانی، نادرشاه افشار درسال 1150 هـ ق قندهار را بدست آورد "ایالت آنجا را به عبدالغنی خان الکوزی حاکم ابدالی که سالها طریق اخلاص ورزی وخدمت سگالی بود -

از قرار تعهد با حکومت زمینداوروگرمسیرات مرحمت نمود، ومذکور الوس ابدالی را که حسب الحکم نادرافشار درحدود نیشاپور وسایر ولایات خراسان بودند، خواسته به قندهارآورد واطراف ونواحی آن را از قرار تقسیم برادرانه فی مابین ایشان تقسیم نمود..."([1]) نادرپس ازبدست گرفتن سکوی قدرت، حملات پارسیان به خراسان راازسرگرفت، تاکه قوماندان احمدخان ابدالی با ابتکار و هوشیاری بی بی صاحبه، خانم افغانی نادرشاه مهرسلطنتی والماس کوه نورراباسایر اموال قیمتی ازدربارنادر تصرف وبارسیدن به قندهاراستقلال خراسان رادرمحوریت این شهراعلان نمود.

مرگ نادر افشار خراسانی در سال1747 منجر به بروز تحولات تازه سیاسی وقبض وبسط جغرافیایی درقلمرو ایران وخراسان بزرگ وبدنبال آن درهند وماوراالنهر گردید. کریم خان زند حکومت فارس رادر محوریت شیراز به وجود آورد، آزادخان دولت آذربایجان را اساس گذاشت، واحمدخان ابدالی ثم درانی رئیس قبیله غلجی که بروایت فیض محمد کاتب وعبدالحی حبیبی نیاکانش ازاهل ملتان بودند وخوددرآنجا تولد گردیده بود([2]) حکومت افغان ها متشکل ازچند قبیله پشتون رادر قندهار اساس گذاشت. از آن به بعدحاکمیت سیاسی خراسان درمحوریت قندهار درقبضه قبایلی چند مثل بارکزایی ها، سدوزایی ها ومحمد زایی هابا مناسبات ناسازگاری قبایل افغان دربرابرهم قرار گرفت؛ که روند شکل گیری وتوسعه نظام قبیله ای آنهارابه تصاحب کشوری که بعدها به اسم "افغانستان" مسمی شد، مساعد نمود. تاکنون سندی وجودندارد که احمدشاه واعقابش تاعصرامیرعبدالرحمن خان، نام افغانستان رابرقلمروسیاسی خودگذاشته باشد. منشی محمود الحسینی مولف "تاریخ احمدشاهی" که درطول سال ها بااحمد شاه درسفروحضرزیسته درکتاب خوداز"افغانستان" نامی نبرده وازاو به نام پادشاه خراسان یادکرده است.

کتاب "عبرت نامه" تالیف علی الدین ازصابرشاه کابلی روایت کرده است که "شهنوازخان حکمران لاهورازصابرشاه پرسید: برادرم احمدشاه چه حال دارد؟ صابرشاه درجواب گفت: گستاخی مکن، اوپادشاه ولایت خراسان است وتوفقط صوبه دار پادشاه هندوستان."([3]) واین نام به سلسله امرای سدوزایی وبارکزایی تاعهدسلطنت امیرمحمد افضل خان پدرعبدالرحمن خان ادامه یافت ومحمد افضل خان هم درمهرسلطنتی خودچنین حک نمود:

 قشون مشرق ومغرب بهم موصل شد امیرملک خراسان محمد افضل شد

احمد شاه ابدالی بافراخواندن کنسرواسیونی متشکل ازاقوام و قبایل پشتون اساس گذار حکومت قبیله ای بربخشی از خراسان بزرگ گردید. احمد خان درفکرآن شد تابا شمولیت قبیله زعفرانلو[از]ترکان ساکن ایران درقبیله درانی، به وسعت طرفداران خود بیفزاید([4]) وبه تعدادزیادی ازقزلباشان راکه افراد زیردست احمدخان درسپاه نادربودند، به کشورخود دعوت کرد که به عنوان گارد مخصوص ازسلطنت درانی حفاظت ونگه بانی می نمودند.([5])

اولیوروا افغانستان شناس فرانسوی واقعیت های جامعه قبیله ای افغان ها راچنین دریافته است:"یکی ازمسایل جالبی که در استخدام وگماریدن سران عشایر وقبایل پشتون در زعامت های محلی آنها به کار گرفته می شد، با راه اندازی "جرگه" ها بحیث سنت قبیلوی افغان ها بوده است. کسانی که از دور با واقعیت این جرگه ها آشنایی ندارند، از فحوای تبلیغات دولت ها چنین می پندارند که شاید "لویه جرگه" ها با پیروی از اصل دموکراتیک مشارکت مردم در انتخاب زعامت دولتی شان که در دنیای معاصر امروز معمول گردیده است، می باشد. در حالی که برعکس، این جمع آمدها که "جرگه عالی" نام گرفته اند، در واقع یک سنت عقب افتاده محلی قبایل درنمایش به خاطر جلب حمایت سران قبیله ها ازفیصله های پادشاهان و نوعی سازش باج گیرانه بین سران(مشران قبایل)اقوام پشتون است، که درطول سال هاوسده های متمادی به صورت عنعنه قبیله ای و محلی از انتصاب ارباب قریه یا خان قوم به کار گرفته می شد. ([6])

 احمدخان فرزند زمان خان رئیس قبیله ابدالی هم برای کسب رضائیت وجاری نمودن اقتدارسیاسی خود دربرابر رقبایش درسال1747درقندهار از شیوه تدویر این نوع "جرگه"ها استفاده نمود، وبه فیصله آن صبغه قانونی وملی بخشید. احمد خان برای مشروعیت بخشیدن به حکومت خود لازم بودتا، تمثیل حمایت چند پیر وروحانی را به هر طریقی جلب می کرد. ازین رو صابر شاه فرزند استاد لایخوارمشهور به کابلی را که در مزار شیرسرخ قندهار سکنی داشت، درجرگه قندهارفراخواندوبا نصب نمودن خوشه گندم برکلاه احمدشاه، حکومت اورابرمردم قندهار تبریک گفت. و"به استصواب آرای بزرگان طوایف ابدالی خصوصاً حاجی جمال خان بارکزایی که به قوت ومکنت از همه برتری داشت، کلاه سروری بر سر نهاد ودرین حال صابر شاه نام فقیری گیاه سبزی را به عمامه اش نصب کرده گفت: این جیفه تست وتو پادشاه دورانی."([7]) به قول غبار: "درحالی که خودش(احمد شاه) خالی از تعصبات قبیلوی ودینی نبود...اوبه مجرد گرفتن عنوان "دُرِدُران" از طرف صابر شاه کابلی، فوراً این لقب را بشکل دردران درقالب قبیلوی درآورد ومجموع قبایل ابدالی را "دُورانی- دُرانی" نام نهاد." پس از آن ازین گونه پیرهارادر گزینش های فرمایشی شاهان وامرای پشتون برکرسی سلطنت افغانستان فراوان می توان ملاحظه نمود.

احمد خان با توجه به مناسبات جامعه قبیله ای وضع مقراراتی رارویدست گرفت، که چنگیزهم بحیث یکی ازرهبران مقتدر قبایل مغول آن راترتیب نمودو "یاسا" نامید، وبرای رهنمود سران قبایل مربوط خویش همچو اساسنامه دینی، سیاسی، ونظامی به کارگرفت. ازتدوین مقررات نامبرده به خوبی برمی آید که احمد خان به فقه وشریعت سرتاسری اسلام اکتفا نکرده برای تنظیم نظام قبیلوی خویش به وضع مقررات ویژه قبیلوی نیازمندی احساس نموده است. "یاسای" او شامل مواردذیل بودند:

1- منع بریدن گوش وبینی؛(ملاعمرهم منع بریدن سریاگردن زدن راپس ازجنجال های که برانگیخت، درفرامین بعدی خود صادرکرد)

2- منع ازدواج دختران افغان(پشتون) بابیگانه گان؛ "درحالی که جوانان پشتون می توانند بادختران غیرپشتون ازدواج کنند.)

3- منع میراث شرعی دخترازمال پدر؛( این فقره تازمان عبدالرحمن خان ادامه یافت واو آن را باطل اعلام نمودوامان الله خان برالغای آن تاکید داشت)

4- زن شوهرمرده رابرادرو[یا]اقوام نزدیک شوهرمجبورند عقد کنند؛(این رسم باوجودتبلیغات فراوان دست اندرکاران حقوق بشر، هنوزدرجامعه پشتون هاعمل کننده است)

5- اگرشوهرراوارث نباشد، زن مکلف است درخانه شوهر متوفایش نشسته ازمال شوهر اخراجات و کفایت (کفالت) مقرر دارند؛

6- هرگاه زن درخانه شوهروفات کند، پدروبرادرش حق ندارند ازشوهرحق المهرمطالبه کنند؛

7- طلاق زن پس ازنکاح ممنوع است؛(حتی رعایت اصول فقه اسلامی درآن جای ندارد)

8- هنگام سلام وبارعام، کسی حق ندارد جهت احترام سرفرود آورد؛ بلکه احترام وسلام، باید بادست برسرگذاشتن صورت بگیرد؛

9- علما وفقرایی که درخدمت دولت نباشند به حضورپذیرفته شوند؛

10- درهرشب جمعه باعلمای معتبرطعام صرف شود؛

11- هرروزجمعه، امراء وشهزاده گان مکلف اند نمازجمعه بگذارند؛([8])

قسمی که درین یاسای دیده می شود، احمد شاه به سه مورد توجه خاص مبذول داشته است: محدودیت برای جنس زن، موضوعات مذهبی وتشریفات مربوط به آداب کشورداری، شدت عمل نکردن دربرابرجنایت کاران یعنی منع مثله نمودن آنها. براساس نوشته عبدالکریم بخاری "بعد ازینکه "صدو" اکثراً "سدو" آمده حاکم قبیله ابدالی گشت، سران ابدالی تعهد سپردندکه "ازجماعه صدو هیچ کس به نکاح دختر نگیرد"([9]) وهمین موضوع باعث شد تاجلو اختلاط وامتزاج وروابط اجتماعی قبایل بااقوام همسایه گرفته شود؛ تااصالت قبیله ای وخاندانی افرادآن محفوظ بماند. مورخان متاخر این محدودیت ها راکه درنظام فقهی وشرعی مجازشمرده نمی شود، چنین توجیه وتعبیرکرده اند که منع ازدواج زن بیوه باافرادغیرافراد خانواده شوهر متوفایش، بخاطری مورد تاکید قرارگرفته که به قول فوفلزایی "دودمان ها همیشه محافظ ننگ وناموس وحامی سیاست واجتماع خویش باشند."([10]) حالانکه زن بیوه ازنظر شریعت اسلام وتمام موازین حقوقی پیشرفته انسانی، آزادبوده وخود می تواند بنابرمیل وآرزویش باهرکه لازم بداند ازدواج کند، ولی نظام قبیلوی که ازاختلاط وامتزاج افرادش باافراد بیرون ازقبیله درهراس است، جلو این امرراباتدوین مقرره "یاسا"یی می گیرد، تا به حفظ واستمرارش صحه واطمینان گذاشته باشد. موضوع دیگربازهم به جنس زن تعلق می گیرد ودریاسای احمد شاه ابدالی برای آن محدودیتی به میان آمده، که آن طلاق دادن زن است. قبایل نباید به زنان شان اجازه دهند که ازحق گرفتن ومطالبه طلاق برخوردارباشند، ونه هم مردی حق دارد زن خودراطلاق دهد. زیرا این امربه بی ننگی وپستی همت خاندان شوهر توجیه می شود. این محدودیت نیزصرفاً به خاطر همان حفظ نظام قبیله ای وعدم اختلاط وامتزاج افرادقبایل وتوجه آنان به همان شرایط تحمیلی قبیله ای وضع شده بود؛ ازین جاست که دریاسای احمد شاهی برین امرتاکید شده وحتی الوسع به حقوق زنان، افسارزده شده که نتیجه آن حفظ واستمرار نظام مردسالاری بوده است.

 آنچه با تاسیس سلسله درانی پدیدار شد، موضعی است خود مختار ومعیین برای قدرت واین قدرت یا دولت مایملکی است، که به موجب آن ضوابطی برای تصاحب آن به رقابت بر می خیزند. دولت احمدشاه باگزینش نخستین چهره های مربوط به کانفدراسیونی ازقبایل پشتون نشان داد که این دولت صرف مال موروثی قبایل پشتون بوده می تواند ودیگران رادرآن حق دخالتی نیست. ترکیب نخستین اشخاص دولت احمدشاه ابدالی عبارت بودنداز:

- بیگی خان بالقب شاه ولی خان ازقوم پوپلزایی- کشیک چی باشی(تفتیش)

- عبدالله خان بالقب شاه پسندخان- ازقبیله پوپلزایی- دیوان بیگی(اموردربار)

- حاجی نواب خان الکوزایی- صاحب جمع صندوق خانه(مالیات وبرعائیدات)

- برخوردارخان اچکزایی- قابوچی باشی

- محبت خان بلوچ - ضبط بیگی

- جعفرخان پوپلزایی- قللرآقاسی.([11])

احمد شاه ازملت گرسنه درقلمروسیاسی خویش غیرازاهل وتبارخودش به صورت مستقیم وغیر مستقیم مالیات می ستاند وآن را درمصارف جنگی خود درتصرف هندوخراسان خرچ می کرد. اگراین مصارف کمر شکن برای احداث سرک ها، شفاخانه ها، مکاتب، استخراج معادن ودر مجموع برای عمران وانکشاف وطن به کارگرفته می شد، امروز مابحیث یکی از فقیر ترین کشورهادرپهنه جهان نمی بودیم، ودست طلب مان بسوی خارجی ها دراز نمی بود. چه جایی که اعقاب او نتوانستند مناطق بدست آورده اوراکه برایش خون های بسیار ریخته شده وپرهزینه بود حفظ کنند، و این همه رابراثر جاه طلبی های سرداران وامرای نالایق وخانه جنگی های متواترقبایل ناسازگار وهم ستیز ازدست داده اند.

درهر حال پادشاه متعلق به قبیله خاصی است(تا سال1818 از طایفه "سدوزایی" وتا سال 1878از طایفه "بارکزایی" وبعداً محمد زایی) بابرقراری پیوندهای زناشویی میان قبیله ای است، که تعیین کننده حلقه مراقبت ها وزدوبندهایی که پای قبایل غیر درانی را به بازی قدرت می کشاند، واین امر عموماً به واسطه مادران مدعی سلطنت برای پسران شان تحقق می یابد. پست های میان خانواده ها وقبایل درانی تقسیم شده اند، انتخاب چه از طریق توافق(جرگه بزرگ) وچه با کشیدن اسلحه بروی هم دیگر، انجام می شود. این جنگ ها غالباً جنبه سمبولیک دارند ونظر باینکه همه مدعیان(قدرت) درانی هستند، تصمیم گیری توسط قبایل پشتون غیر درانی انجام می شود."([12])

احمد خان به ارزش سیاسی ازدواج های خانواده گی ازقبایل دیگر آگاه بود، وبا عقد دختر سلطان کورگانی(گوهرنساء) ودختر شاهرخ شاه ازدودمان نادرشاه افشار برای فرزندش تیمورشاه، براستحکام موقف خاندانیش افزود.([13])

اقدامات تیمور شاه(1773-1793) برای تهیه وتدارک نیرو- غرض ادامه اقتدارش(به شمول تصمیم انتقال پایتخت ازقندهار به کابل واتکاء برقطعات نظامی وماموران قزلباش) باعث بروز ناخوشنودی میان بعضی ازسران قبایل پشتون شد که به شورش وطغیان آنها برضد شاه منتهی گردید. به هرحال، بامرگ تیمورشاه اوضاع برای تمرکزگرایی دولت وتقویت قوای لشکری نامساعدترگردید. چون تیمورشاه26 فرزند ازده همسری که تعلق به قبایل گوناگون داشتند، بجاگذاشت؛ درحالیکه هیچ کسی رابرای جانشینی نامزد نکرده بود.([14])

بامساعی تیمور شاه که خود دربرابرکشمکش های سران قبایل وعشایرپشتون محلی قندهار قرارگرفته بود، به منظور دستیابی به زمینه های دولت سازی وتوسعه قلمرو حاکمیت وکنترول آنها و به غرض حصول مالیات ازشمال وشرق، شهرکابل را درسال 1118 هجری بحیث پایتخت دولت خود برگزید. دیری نگذشت که شهزاده گان جاه طلب سدوزایی وبارکزایی اوضاع کشور رادرغبارغم واندوه فروبردند، واستبداد سیاه ملوک الطوایفی قبایل فضای سیاسی خراسان رافراگرفت. کشمکش ها بین فرزندان تیمورشاه به منظورحفظ قدرت بیش ازپیش باعث تضعیف منابع بشری یعنی نیروی سربازدرحفظ مناطق مفتوحه جدشان درسرزمین هند وهمزمان کاهش منابع پولی که ازین مناطق بدست می آمد، گردید.

تلاش های شاه زمان(1793-1801 ) برای تامین مایحتاج دولت وجاری نگه داشتن باج ومالیات ازولایات شرقی به نتیجه دلخواه نه انجامید. وی با استفاده از تحت الحمایگی کمپنی شرق الهند، قلمرو هندی دولت ابدالی را درشرق رود سند درقبضه خود گرفت، ودر سال1799 رنجیت سنگه حاکم وزیر آباد پنجاب رابه حکومت کل پنجاب برگزید. اما براثرموانع مشترکی که ازسوی کارگزاران انگلیسی ودولت قاجاری ایران دربرابرش ایجاد می گردید، هرگزفکرلشکرکشی به سرزمین های جدید رامطرح نکرد. این ضعف ها درسال1800 باکشته شدن سردار پاینده خان رهبرقبیله بارکزایی توسط شاه زمان بسوی افول مسیرگرفت؛ زیرا، اتحاد میان دوقبیله مقتدرسدوزایی وبارکزایی- هردومربوط به تیره درانی- برهم می خورد.([15])

کشته شدن پاینده خان بدست شاه زمان، فرزندان اوراکه 21 تن واز9مادربودند به میدان انتقام کشانید، ودیگررویای شاه زمان به خاطرحصول غنایم ازهند مجال تحقق نیافت، وانگلیس هاهم به خاطرتحقق بخشیدن به امیال خود، آتش برافروخته نفاق رادربین سرداران سدوزایی وبارکزایی بنزین می افشاندند، که این حالت نزدیک به چهاردهه ادامه یافت. درسال1808 شاه زمان کوروازقدرت خلع گردید. درین زمان برادر تنی او شاه شجاع والی پشاور بود وتوانست بابرانداختن اقتدار شاه محمود، ووسیله کوچکی دردست بازی گران بازی های بزرگ درمنطقه وتشدید بحران سیاسی واجتماعی درکشوربوده باشد.

شاه شجاع(1804- 1809 ) درسال1811 توسط عطامحمد والی کشمیرمحبوس گردید، وتوسط وزیر فتح خان دست بسته به رنجیت سنگه تسلیم داده شد وتا1815 دراسارت ماند، ودر سال1816 فراراً به لودهیانه هند رفت. در1818 که برادران بارکزایی با قتل وزیر فتح خان برضد شاه محمود قیام نمودند؛ سردارمحمد عظیم خان برادر فتح خان که والی کشمیر بود توسط نامه ای شاه شجاع رادعوت به قبول پادشاهی خود نمود، اما دوره کوتاهی بود، زیرا سردارمحمد عظیم خان با اینکه از کشمیر وارد پشاور شد، علی رغم تعهدات قبلی اش قوای شاه شجاع رادرهم کوبید وشاه شجاع شکست خورده به لودهیانه برگشت. مقاومت های گسترده وسرسخت مردم خراسان(افغانستان) زیرلوای جهاد قوای درحال عقب نشینی انگلیس رابامصیبت های مدهشی کشانید، تادرنتیجه شاه شجاع درهمین درگیری ها کشته شد ودوست محمدخان درسال1842 مجدداًبرتخت نشست.

ضرورت دفاع ازقدرت سیاسی درجنگ های که دشمن بااسلحه بالنسبه پیشرفته ای مجهزشده بود، ونبود این اسلحه دردست سرداران افغانستان وکمبود منابع مالی بخاطرخریداری این اسلحه، امرای افغانستان رابه پیوستن درمحوریت سیاسی انگلیس ها تشویق می کرد تابه وابسته گی آن ها درآیند. این امرپیوسته وبخصوص پس ازامیردوست محمدخان درواگذاری قدرت به پسرش شیرعلی خان بیشتر محسوس بود. کمک های یارانه ای پولی وتسلیحاتی انگلیس برای دوست محمد خان وامیرشیرعلی خان نقش مهمی درحفظ قدرت آنها ودرنهایت بهم پیوستن جزیره های کوچک قدرت درحول و حوش حاکمیت شان ودرتحت انقیاددرآوردن آنهابی تاثیر نبوده است. بروزاین حالت درشرایط حدت مسابقه پیشقدمی (بازی بزرگ) بین روسیه تزاری وانگلیس درمنطقه، حاکمیت چند مرحله ای بارکزایی رادردایره اهداف انگلیس ها محصور نمود.

درین روند جنگ آزادی خواهانه اول(1839 تا1842) با انگلیس ها به مدت سه سال مشتعل گردید، که امیر دوست محمد خان مظهرچنین اشغالی است.([16]) میراث دیگرادامه این جنگ ها دراوایل قرن نوزدهم ازدست دادن سرمایه عظیم ایالات شرقی درپنجاب، سند وکشمیر(چترال)بود، که درهمین حال حکومات محلی ودومانی دربدخشان، قطغن، بلخ وهزاره جات بدست خانواده های محلی اداره می شدند.

حکومت قاجاری ایران که همواره برخاک خراسان ادعای ملکیت می کردند، درحال جنگ برای اشغال هرات بودند. سیکهه ها وبقایای دولت کورگانی بربخشی ازمناطق شرقی حاکمیت داشتند، ودرحوالی پشاوردرجنگ بودند. روس های تزاری وانگلیس ها هرکدام دراستقامت خویش چنین درگیری ها راتشویق ومورد حمایت خودوانمودمی کردند. ادامه این وضعیت جزبااعلام یک قیام گسترده درقلمرو مسلمانان منطقه به نام جهاد نمی توانست برطرف گردد.

درسال1827سیداحمد بریلوی رهبرقیام مسمانان هند، به خاطر هم آهنگی باسرداران بارکزایی درجهاد علیه سیکهه ها وارد افغانستان گردید؛ اما قیام آنها تا1834 بیشتردوام نیاورد. زمانیکه سیکهه هابه خاطر سرکوب نمودن قیام مردم پشاور باین شهرحملات خودراآغاز کردند، سرداردوست محمد خان(1834-1839) حاکم کابل بود، ومی خواست دربرابرسیکهه ها بیایستد. براساس حکایتی که پرده ازین قصد اوبخاطر مقابله با سیکهه ها برمی دارد؛ علماومجاهدین کابل به سردار لقب "امیر المومنین" راکه ضرورت جهاد است، وجهاد بدون "امیر"مشروعیت ندارد به او بخشیدند، واین لقب مبدای اقداماتی گردید که بارکزایی ها اورابحیث امیر افغانستان وانمود کنند، نه امیرجهاد ونه شاه افغانستان.

پس ازین دوست محمد خان توانست تاحدودی حمایت مردم رابه طرفداری ازخود جلب کند. درمرحله اول درگیری های او(1839-42) که باپیشروی روس ها درآسیای میانه مصادفت داشت، انگلیس درواکنش باین حرکت روس ها تصمیم گرفت تایک شهزاده سدوزایی(شاه شجاع) رابرتخت کابل بنشاند تا ازاودربرابر دوست محمد خان استفاده نماید.

پس ازمرگ امیر دوست محمد خان فرزندش امیر شیرعلی خان(1863-1879) حاکمیت بالنسبه مقتدری رابه وجود آورد ودردوره اوپاره ای ازرخدادهای فرهنگی چهره نمایی کردند. طی دهه(1860-70)باپیشرفت روس ها درآسیای میانه زمینه های درگیری جنگ دوم افغان وانگلیس(1878-1880)مساعد گردید، وانگلیس پس ازنخستین رویارویی بامجاهدین ملی عقب نشست؛ اما امورسیاسی مربوط به افغانستان رادراختیارخودداشت، تا زمینه برگشت امیرعبدالرحمان خان رافراهم سازد. امیرشیرعلی خان زمانی که مطالبات خود درمورد بلوچستان وقلات رااز سوی انگلیس ها نامیسردید، به روسیه تزاری متمسک گردید. این حرکت اوموجب تحریک درحمله دوم انگلیس هادرسال1879 به افغانستان گردید ودرنتیجه معاهده گندمک باپسرش امیر محمد یعقوب خان بخش های خارج از"سرحد اداری" مثل کورم، خیبر، سیالکوت وپشین راضمیمه خود سازد.

جنگ دوم باتجاوز انگیس از نوامبر1878تااگست1880، توام بامبارزات مردم افغانستان دربرابرسوقیات انگلیس دردسامبر1879وبا راه اندازی جنگ میوند درسال1880تاحضور امیر عبدالرحمان خان به کرسی سلطنت کابل ادامه یافت.


 


[1] - رک مقاله اکادمیسین عبدالاحمد جاوید، مجمعه مقالات سیمینار دوصدمین سال وفات میافقیرالله جلال آبادی، چاپ گستتنراکادمی علوم افغانستان، دلو1359،ص3

[2] - رک به سراج التواریخ فیض محمد کاتب وعبدالحی حبیبی تاریخ افغانستان

[3] - میرمحمد صدیق فرهنگ، افغانستان درپنج قرن اخیر،ج1،ص115

[4] - مقاله متذکره اکادمیسین جاوید،ص3

[5] Government and society in Afghanistan- Regim of Amir Abdulrahman-byHasan Kawun Kakar cop. Univesity of Texas 1070USA p-158

[6] - اولیوروا، اسلام ونوگرایی سیاسی در افغانستان، ترجمه ابوالحسن سروقد، سال1369،ص31

[7] - فیض محمد کاتب هزاره، سراج التواریخ،ج1،موسیسه تحقیقات وانتشارات بلخ،سال1372،ص12

[8] -رک تاریخ سلطانی،ص147 وتاریخ وقایع وسوانح افغانستان، تالیف علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه، چاپ سال1273 هـ ق، تهران،صص36- 37

[9] - میرعبدالکریم ابن میر اسماعیل بخارایی، تاریخ وحکایات واحوال حکمرانان افغان وکابل وبخاراوخیوه وخوقند، تالیف سال1246 هـ ق، چاپ موسیو شار، ص6

[10] - عزیزالدین وکیلی فوفلزایی، تیمورشاه درانی،، سال1346، چاپ دوم، انجمن تاریخ،ج1،ص53

[11] - میرمحمد صدیق فرهنگ، افغانستان درپنج قرن اخیر،ص111

[12] -غلزاییها در سال1880 به نفع عبدالرحمن خان وعلیه پسر عمویش ایوب خان رای دادند وپشتونهای مشرق در سال1929 به نفع نادر خان وعلیه امان الله خان وجبیب الله کلکانی. علاقمندان تاریخ ومناسبات اجتماعی ورشد اقتصادی جامعه افغانها میتوانند این مسایل را درکتب ومنابع ذیل جستجو ومطالعه نمایند:

 "مجمل تاریخ بعد نادریه"، اثرمحمد امین گلستانی مربوط به تاریخ افغانها در نیمه قرن هجدهم/ "تاریخ افاغنه"، تالیف نعمت الله درسال1610 که به وقایع مقدم از قرن هفدهم تعلق دارد/ "آیین اکبری"، اثر ابوالفضل علامی تالیف سال1725 درمورد یورشهای نادرشاه به افغانستان/ "جهانگشای نادری"، تالیف میرزامحمد مهدی، مربوط به وقایع دوران نادر شاه افشار/ "تاریخ میر عبدالکریم بخارایی"(متوفای1810) که در سفر شاه محمود به بخارا همرکاب وی بوده است/ "تاریخ سلطانی"، اثر سلطان محمدپسر موسی خان درانی/ کتاب "حقیقت بینا وعروج فرقه سیکها"، تالیف آنرا به تیمور شاه در سال1783 نسبت میدهند/ "پانی پت"، اثر قاضی راجه در سال1761، مربوط به حوادث درگیریهای این دوره/ "حیات افغانی"، اثرمحمد حیات خان افغان درسال1867 شامل مجموعه قوانین عرفی وزیریها بنام "وزیری نرخ"/ "قوانین عرفی افغانها"، اثرتاپر مامور انگلیسی/ "روابط انگلیسها با قبایل آزاد"، اثرآتچیسون که بدستور استعمارگران انگلیسی تالیف شده است/ فلیپ یفیریموف واسقف خریسانف روسی که مربوط به "یادداشتهای نظامی افغانستان" درآخر قرن هجدهم است/ "حیات اجتماعی افغانها" توسط ر. استیل سیاح انگلیسی/ کروشینسکی لهستانی، "استیلای افغانها در ایران" تالیف سال1722 / یادداشتهای فرستر انگلیسی که در سال1783 از پشاور-کابل- قندهار وهرات به روسیه سفر نموده است/ "رشد فیودالیزم درجامعه افغانها"، تالیف ایگورمیخاییلویچ ریسنر بزبان روسی/ واخیراً کتاب "تاریخ تحلیلی افغانستان"، اثردانشمند وسیاستگر افغانستان عبدالحمید محتاط که با استفاده از تحقیقات وپژوهشهای مبسوط علمی محقیقان جهان، منطقه ومولفین افغان، در مورد حیات اجتماعی، اقتصادی وتاریخی افغانها(پشتونها) بچاپ رسیده است.

 

[13] - برای ازدیاد معلومات به تیمور شاه درانی، نوشته عزیزالدین وکیلی فوفلزایی، کابل1343،ج1،ص32 مراجعه کنید

[14] - دکترمحمد نظیف شهرانی، افغانستان ازتاسیس تاامروز، ضمیمه چگونگی استیلای نظام قبیله سالاری،ص153

[15] - دکترمحمد نظیف شهرانی، ص153

[16] - عبدالغفورآرزو، چگونگی هویت ملی،ص27



ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 19 / 8 / 1391برچسب:, :: 9:20 :: توسط : همایون

 امیر حبیب الله خان (١٩٠١ - ١٩١٩) مشهوربه "سراج المله والدین" پسرامیرعبدالرحمان خان، میراث دارقدرت، و دنباله سیاست های پدرش بود، اما باعیاشی های بیشتر. امیربه خاطرجلب حمایت روحانیون ازطریق درباربه آنها توجه می نمود وحتی باجمعی از درباریانش به سلک مریدان گروید وازجانب عده ای از روحانیون محافظه کار لقب "سراج المله والدین" را پذیرفت وبعد از آن مثل پدرش به ادعای داشتن احکام خدایی آغاز نمود. بر اثر فرمان او رسالاتی درشان پادشاه ولزوم اطاعت از او به رشته تحریر و چاپ درآمد. امیر در انجام وظایفش خود را "فقط در برابر خدا جواب ده می دانست." به گفته غبار "امیرشاهی وپیغمبری را چون دو نگین دریک انگشتری" می دانست ودست خود را دست خدا می دانست. او بیشتر کار های امور دولتداری را به برادرش سردار نصرالله وپسرش سردار عنایت الله واگذاشت وخود را برای ورزش، شکار و تفریح بیکارساخت.

دربار امیر برای تامین مصارف گزاف خویش مالیات رابرمردم گرسنه کشورافزایش بخشید، وباین فرصت کلاه برداری رابرای ماموران مالیه ستانی که اکثراً ازخاندان بارکزایی بودند، مساعد گردانیدکه ترویج چنین فسادی درمحلات محرک قیامها وشورشهای مردمی درمنطاق پکتیا (1912-13) وقندهار (1912)گردید. امیرحبیب الله مثل پدرش برای افراد خانواده معاش مقررنمود وتبعید شده گان راعفو وبکارهای دولتی بگماشت.

درسال 1905 امیر حبیب الله خان به تاثیرازمعاهده سرحدی پدرش موافقت نامه ای را باانگلیس به امضاء رسانید وخودرامقید به اجرای معاهدات پدرش دانست وتا زمان مرگ خود درین تعهد باقی ماند وهیچ گونه ادعایی نسبت به مسایل ولایات شرقی را به میان نگذاشت. دوره حبیب الله خان به نسبت امضای معاهده1907 میان روسیه وانگلیس که درآن روسیه افغانستان را خارج حوزه نفوذ خود خواند وانگلیس آماده گی خودرا برای عدم مداخله به شرط اجرای معاهدات اعلام داشت، دوره آرامی بود. با آنکه جنگ جهانی اول فرصت مناسبی رابرای منازعات ارضی به وجود آورد، امیر دریک جمع آمد سیاسی که سفیرانگلیس نیز درآن اشتراک داشت چنین اظهار نمود: "خط وایسرای صاحب هند (لارد هاردینگ) درخصوص اخبار کیفیت حرب عمومی اروپا وداخل بودن دولت معظمه بریتانیا درین حرب بحضورمارسیده، وضمناً بطور اشعاردوستانه نوشته اندکه چون دولت علیه افغانستان از زمان اعلیحضرت ضیاءالمله والدین مرحوم با دولت معظمه بریتانیا عهددوستی وپیمان مودت داشته ودارد ودرمهمات ومعظمات امور خارجه پرسیدن رای واستشاره دولت بریتانیا ازجمله مواد عهدنامه قرارداده شده وتجدید هم شده است، ازآن رو بی طرفی دولت علیه افغانستان رادرین حرب حاضره موافق ومناسب تردانسته، به اشعار دوستانه واظهار مخالفت کارانه ابتدا ورزیده شد..." ماهم پس از بعضی تمهیدات دوستانه برای دوست خود جناب وایسرای نوشتم که: "واقعاً دولت علیه ما با دولت بهیه شما تا به وقتیکه به شرف وحیثیت واستقلال وحریت آن هیچ تعرضی از هیچ طرف به وقوع نیامد وشرایط معهود خلل پذیر نشده باشد؛ از ملک بی طرفی انحراف نخواهد ورزید."

درسال1907 که امیربه دعوت دولت انگلیس به هند سفرنمود، تعدادی ازعلمای دینی باین دیدارمخالفت نشان دادند، درواکنش به این مخالفت[امیر]چهارملا رااعدام نمود.([1])

 امیر شخص عیاش ودرکاردولتداری بازی گوش وسهل انگاربود، اما امیر حبیب الله نسبت به پدرش درین عرصه پیش قدم تربوده است. امیر عبدالرحمان خان درحرم سرای خویش غلام بچه های برهنه روداشت، اما امیر حبیب الله بیشتراز یک صد زن زیبا رادرحرم سرای خویش بنام کنیز نگه داری می کرد. به قول غبار"امیر دردریای بیکران عیش وعشرت واناث فرو رفته بودوحتی خلاف مقررات مذهبی بیشترازصد زن غیر شرعی ازمردم حروآزاد افغانستان درحرم سرای خود جمع وده ها اولادغیر قانونی بوجود آورده بود." چنانکه او وبرادرش نصرالله نیزازبطن گلریزخانم، کنیزی ازپامیر زاده شده وبه نام فرزندان لاله بیگم دختر میرجهاندارشاه معرفی گردیدند، که به قول نگارش گران لاله بیگم خانم نازا بوده است.

به قول مورخین همین دوره، امیر دراوایل سلطنت خود مورد تنفر زیاد مردم افغانستان قرارنداشت، زیرا مردم ازخشونت پدرش گرفته خاطر بودند وزمام داری اورا مغتنم می شمردند، اما امیر حبیب الله نتوانست این وضع راحفظ کند. بنا به نوشته عبدالحی حبیبی درتاریخ مختصر افغانستان "درعصر سلطنت 18 ساله امیر حبیب الله خان جز بغاوتی که یک بار درسمت جنوبی بسرکردگی جانداد احمد زی بعمل آمد، واقعه ای به ظهور نرسید. زیرا پدرش قبلاً مملکت را ازرجال کاری وارباب ادعا خالی کرده بود...امیر با وجود فراغ وامنیت داخلی کار مهمی رادرکشور نکرد.

درین حال "حزب سری ملی" که ازمیان مشروطه خواهان دربارقدبلندکرده بود دربرابر استبدادفرد سالارانه نظاره گر امور درباربود. شهزاده امان الله خان، محمدولی خان دروازی، عده ای ازغلام بچه گان دربارومامورین به شمول فیض محمد کاتب مورخ دربارعضواین حزب بودند؛ که اثرات تاسیس این حزب دربیداری جوانان افغانستان فوق العاده مثبت وماندگاربوده است. بخاطردریافت طرح قتل امیردرسال1909 توسط حزب سری ملی رهبرآن مولوی محمد سرور واصف قندهاری وچندتن دیگرازاعضای آن حزب اعدام گردیدند، وتعدادی دستگیروزندانی شدند ونقش شهزاده امان الله ومادرش درنزد امیرحبیب الله کاهش یافت.([2]) امیر حبیب الله خان به تاریخ21 فبروری1919 براثر یک کودتای خانوادگی درهنگام شکاردرلغمان بقتل رسید، قرارزمزمه ها وشایعات نظامیان در همان وقت، محمد نادرخان در این کودتا نقش عمده ای داشته است.

 ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

[1] -New cambridge history of islam p35 برگرفته ازچگونگی استیلای نظام قبیلوی،ص163

[2] - رک عبدالحی حبیبی، جنبش مشروطیت درافغانستان، کابل1986/1364


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 19 / 8 / 1391برچسب:, :: 9:0 :: توسط : همایون

ازمیان شاهان محمدزایی افغانستان امیرامان الله خان فرزندامیرحبیب الله خان باتوجه به کارنامه های مردم پسندی که داشت، بیشترموردعلاقه روشنفکران ومتجددین وقت قرارگرفت. شاه امان الله خان درسال1919پس ازقتل پدرش درلغمان عنان سلطنت رادرکابل بدست گرفت، وبه زودی دربرابرانگلیس هاکه تاآن زمان امورمربوط به سیاست خارجی افغانستان رادراختیار داشتند؛ اعلام قیام به خاطرتحقق استقلال را نمود، ودرین کارموفق هم گردید که براساس آن لقب "غازی" وفاتح مسلمان راکمایی نمود. امان الله خان پس ازقبض قدرت نصرالله خان وبعضی ازمامورین عالی رتبه- به شمول جنرال محمد نادرخان، عضو خانواده مصاحبان- رابازداشت نمود؛ به اینان ظن دست داشتن درقتل پدرش میرفت. نصرالله خان درزندان درگذشت، اما نادرخان آزادگردید وبه وظایف عالی دولتی سرفرازگردانیده شد وامان الله خان دراحاطه محمودطرزی مشاوروخسرخودکه افکارغربی درسرداشت قرارگرفت. اوبرخلاف پیشین یانش که خودرابرگزیده خدا برای رهنمایی [خلق]می خواندند، به خلق وایجاداعتباری بنام "ملت بااعتبارافغانستان" توجه داشت، تا تاج سلطنت رابه دست خود برتارک اوگذارد.([3])

شاه نظام برده داری راکه جدش عبدالرحمان خان رایج نموده بود، ملغاقرارداد وهزاره های شیعه راازاسارت آزادکرد. براساس این قانون برای نخستین بار جامعه شیعه افغانستان ازصحنه برده گی پای بر پله رعیتی وبعداً شهروندی افغانستان گذاشت واجازه یافت تامراسم مذهبی خودرادرملاء عام اجراکند. بنابه نوشته فیض محمد کاتب "سیاست های مذکور برای امان الله، احترام وملاحظه خاصی رادرمیان هزاره ها به وجود آورد."([4]) وبیگاری راممنوع ساخت(1920) که ازجانب مردم غیرپشتون ساکن مناطق شمال، مرکزوغرب استقبال گردید، اما تمرکزقدرت دردست شاه که درقانون اساسی1922 تسجیل گردید، ملیون آزادی خواه راکه امیدوار به یک قانون اساسی [شاهی مشروطه]بودند ازاو ناراض ساخت.

به هرحال، شاه امان الله خان یک شاه متجدد بود. درتعریفی ازشاه امان الله خان دردایره المعارف تاجیک می خوانیم: "امان الله خان درساحات مختلف حیات اقتصادی، سیاسی وفرهنگی اصلاحات به میان آورد. قانون اساسی افغانستان راطرح کرد که به قرارآن همه ساکنان مملکت صرف نظرازملیت، نژاد، مذهب، وضعیت اجتماعی درنزد قانون آزادوبرابر، مال وملک آن ها محفوظ، غلامی لغو، آزادی شخصی وغیره اعلان شد."([5])

برنامه های اصلاح طلبانه وتجدد خواهانه شاه درشرایطی که استعمار خارجی وسران جامعه سنتی و قبیله ای ازمتن آن بیرون می شدند، مورد مخالفت آنها قرار گرفت. بسیاری ازاصلاحات شاه امان الله چون( رفع حجاب زنان، الزام پوشیدن لباس اروپایی- دریشی وکلاه شاپو- مرخصی درروزیک شنبه به عوض روزجمعه، فرستادن دختران به خارج از کشوربه خاطر تحصیل، وامثالهم) کم عمق وبه دورازتحمل جامعه آن روزی افغانستان وبه تقلید ازاصلاحات مصطفی کمال (اتاترک) درترکیه ورضاشاه پهلوی درایران اعلام گردیدند، وبرای اجرای این گونه اصلاحات بی موقع هیچ گونه ضمانت مالی وانسانی وجودهم نداشته است. باشیوع فسادماموران ازهرتیپ ونوع آن درولایات که باواکنش های دولت مرکزی همراه نبود، مخالفت های درنواحی روستایی برپامی گردید ومحوراین مخالفت ها همان اصلاحات شاه عنوان می شد.

درآن سال ها هنوز امان الله خان به خطرات ناشی ازمداخلات استعماری به وسیله قبایل سرحدی وملاهای نام نهاد پی برده بود، ازین رو تساوی حقوق مذاهب رااعلان واز ملاهای که ازسوی مرزهای استعماری باداشتن اسناد تحصیلی مدارس انگلیسی ودیوبندی به کشوربر می گشتند، توسط علمای جید دینی امتحان می گرفتند. انگلیس ها ازین روش هم درتبلیغات خود استفاده کردند وملاها رابرضد شاه تحریک وبه شورش درآوردند که شورش ملاعبدالله احمدزی موسوم به ملای لنگ ازهمین مجراء جاری گردید. ملاهای مشکوک عکس های نیمه برهنه ملکه ثریا راساختند ودربین مردم قبایل سرحدی پخش نمودند وآن ها رابه نام اینکه شاه ازدین برگشته است، به شورش دعوت نمودند. غباردرین رابطه نوشته است: "همین قبایل بودند که عبدالکریم خان هندی را به نام پسر محمد یعقوب خان وارد پکتیا نمودند واز وی حمایت کردند وشورش ها به راه انداختند که چقدر پول ملت به مصرف بیجا وبالاخره جنگ به نفع هندی ها تمام شد. بنا به نوشته سیدال یوسف زی..."درین دوره بازهم به واکنش ومقاومت عناصرمنسوب به نظام قبیلوی برمی خوریم که توسط خانواده نام دار محمودطرزی- خانواده فوق العاده روشنفکزرومنور ومبارزاست- به شدت وبدون مجامله وبطورصریح وآشکار مطرح میکرد، چه خانواده موصوف بویژه ملکه ثریا وشخص محمودطرزی درارزش های غیرقبیلوی واسکان یافته بارآمده، آموزش دیده وهیچ گاه تصورنمی کردند که نتوانند باتوصل به نظام قبیلوی رفاه وآسایش وامتیازات خانواده گی وقشری شان راحفظ واستمراربخشند."

هرچندشاه امان الله باهمکاری محمود طرزی مسایلی چون منع تعددازدواج(بیشترازچهارزن دریک زمان)، جلوگیری ازرسم"بدلی" یعنی انتقام خونی درمیان قبایل که براساس آن دریکی ازوقایع، یک قوم بالای قوم دیگر هفتاد هزار دختر رابه طور"بدل" به خاطرمحکومیت آنها ادعاکرده بود، وغیره رابه میان گذاشت، که به عقیده طرزی تکثرزوجات پس ازوفات امیردوست محمدخان باتکرارزوجات ازسی تاچهل زن درقید یک سرداررایج گردید، که موجب ناتوانی آنها درامرتعلیم وتربیه فرزندان، افزایش هم چشمی ونفاق بین امباق هاو فرزندان آنها گردیده؛ "به انواع لهو ولعب هامشغول می شدند، تحصیل علمی شان اکثراً بحدخواندن کتاب فارسی ونوشتن یک امرواحکام منحصرمی ماند. ازاحوال عالم خارج، هیچ وقوف ومعلوماتی نداشتند. ذاتاً بی خبری وبی علمی عمومی چنان حکمفرمابود که هیچ کس ازآن رهایی نداشت."([6])

 امان الله خان که نسبت به همین گونه عنعنات قبیلوی کراهیت داشته است، دریکی ازخطابه هایش درروزجمعه ماه عقرب1304درمسجدجامع خرقه شریف قندهاراصلاح نظام قبیلوی رابه رعایت احکام سراسری اسلام رجعت داده ودرتقبیح رواج های قبیلوی گفته است: "پس ازچیست که شماعلاوه براسلامیت به خود وهم دیگر، نسبت درانی وغلجایی وسدوزایی واچکزایی وغیره رامی کنید. ویا شما وعلمای تان این قدرفهم ندارید که شرع شریف احمدی به مقابل اسلامیت، قومیت ووطنیت رااهمیتی نداده است وهمه پیروان صادق خودرا به بانگ بلند به شاه راه توحید(من قال لا اله الاالله دخل الجنه)می کشاند وبه جزازتقوی وپرهیزگاری، هیچ امتیازی به قومیت ووطنیت نداده است...؟"([7]) به قول گزارش گر جریده امان افغان، شاه امان الله خان درپایان این خطابه خود به گریه افتاد.

پس ازبازگشت شاه ازیک سفرطولانی هشت ماهه ازاروپا وکشورهای شرق میانه وهند درجولای1928 اوباامواج گسترده ای ازمخالفت وشورش درسرزمین های پشتون نشین شرقی وجنوبی، همچنان درمناطق کوهدامن وکوهستان روبروشد، تابه خفت وادار به واگذاری قدرت(1929) گردید، شکست اومیراث مهمی برای روندسیاسی افغانستان به جا نهاد، وبه عنوان شیوه[ناکام غرب زده گی]وافراط گرایی برای اهل پژوهش حایزاهمیت است.

باروی کارآمدن هتلر، نامبرده گزارش هیئت اکتشافی "هنتیگ- نیدرمایر"راکه درسال(1914-15)ازمنطقه هندوکش به عمل آورده بود، نادیده گرفت وافغانستان رامرکزسیاست خارجی ونظامی آلمان قرارداد وسعی کردکه افغانستان رابه اتحادآلمان درجنگ جهانی اول علیه هندوستان که مستعمره انگلیس بود، دعوت کند. درسال1921 روابط دوباره دیپلوماتیک بین آلمان وافغانستان برقرارگردیدوبراساس یک قراردادفرهنگی که بین دوکشوربه امضارسید، درسال1924 مکتب آلمانی(نجات)بعداً "امانی" رادرکابل تاسیس وقراردادی جهت ایجاد راه آهن واعزام متخصصین آلمانی به افغانستان به امضاء رسید که براساس آن ساختمان قصردارالامان وپل آرتل درکابل رویدست گرفته شد. درسال1926 پیمان دوستی میان هردوکشور عقدگردید، وباسفرشاه امان الله خان درسال1928 به برلین منجربه تحکیم روابط فرهنگی واقتصادی میان هردوکشورگردید. به گفته غبار"درنوامبر1928 به یک رویدادمعمول میان یک دسته پشتون کوچی وده نشینان شینوار، ازجانب ماموران محلی برخورد درخورو مناسب صورت نگرفت؛ شورش به یک بلوای مسلحانه علیه دولت مرکزی تبدیل شد."([8])

نظام قبیلوی حتی علیه شاه امان الله خان(پشتون دموکرات وبرخاسته ازمتن جامعه قبیلوی) که اوراپاسدار حفظ وتداوم هستی خودنیافت، بااستفاده ازهرموقعی به خصوص متکی به مسایل دینی به خاطر بی اثرنمودن مبارزاتش آرام ننشست وشاه بافهم این مشکل مجبوربه عقب نشینی گردیدوکشورراترک گفت.

شورش ها وقیام ها برضد دولت امانی پیش ازهمه ازسرحدات آزاد وبعد مردم جاجی، شینوار پکتیاومنگل شروع شد ودرمیان آنها برخی ازمذهبی نمایان فتوای جهاد علیه شاه امان الله راصادر کردند. این شورش ها حفره عمیقی بر سرراه مردم افغانستان درحرکت بسوی نوگرایی و اصلاحات اقتصادی، اجتماعی وسیاسی ایجاد کرده وزمینه های سقوط شاه امان الله رامساعد ساختند وکشورنه تنهااز دسترسی به ترقیات اجتماعی باز ماند، بلکه مردم افغانستان درپی آن نفس راحتی نکشیدند.

شاه امان الله خان درطرد سلطنت خویش هیچ کس راجزقبایل خودش مقصرندانسته وگفته است: "به مجردی که دانستم که بعضی طوایف ابدالی ها وحصه ای ازتوخی وهوتکی وتره کی مخالف ماشده اند، به اساس خواهش دیرینه وصلح جویانه خود ازمحاربه دست کشیدم، من هیچ آرزونداشته وندارم که قوم خودم ازدست خودم ویابرای خودم شایع شوند."شاه صحبت خودراباین فرد به پایان رسانید:

میروم تاتونشنوی نامم

اگرازنام من تراننگ است([9])

 یکی ازمصیبت های دیگردستگاه امانی حضورجنرال نادرخان بود، که امان الله خان پوره ملتفت مقاصد پوشیده وبرنامه های جاه طلبانه نادرخان نگردیده بود، بنابرآن دربازگشت ازپکتیا اوراوزیر حربیه خود مقرر کرد، وبه اوموقع داد که به صفت وزیر اول درنقاط مختلف افغانستان گردش وبا مردم تماس بگیرد. البته نادر برای معرفی خود وپهن کردن رسوخ خویش به آن کار احتیاج شدیدداشت. چنانچه درسال1920 درمشرقی جرگه قبایلی راجمع وبه ملک ها وروحانیون خلعت ها تقسیم ومعاشات مستمری تعیین نمود. مقدمه چینی ها وتبلیغات سوء که علیه نهضت امانی ازمدت ها پیش درپکتیا آغاز شده بود، برمبنای اینکه چرا امان الله خان ملاهای انگلیسی مکتب دیوبند وملک های جغه دار سرحدی راتحویل نمی گیرد، وچرا امان الله خان تبعیض زبانی، نژادی، قومی وحتی قبیلوی رامردود می شمارد؛ وچرا معاشات عشیره خاندان محمد زایی رالغوکرد وچرافروش دختران هزاره راممنوع اعلان کرد ودر انجام چراحقوق تمام ملیت های ساکن درافغانستان مساوی اعلان گردید؟ این بود که روحانیون نقاب پوش با تبلیغات دینی علیه شاه زمینه سرنگونی اورا مساعد ساختند واین چراها زنگ خطررابرای قبیله سالاران بعدی به صدا درآورد تابا خواست های نظام قبیلوی مخالفت نکنند.

 به قول عبدالحی حبیبی که نویسنده کتاب "اردو وسیاست" آن راروایت کرده است "دیده شد شاه وطندوست قربانی اعمال ناروای عمال فاسد دربار وهمکاران مغرض اوگردید. شورش ها براثر تحریک ودسیسه اجانب صورت گرفت، سپه سالارمحمد نادرخان وبرادرانش باانگلیس ها پیوند خوردند واز قشرروحانی ومذهبی ومصارف هنگفت پول برای شان به نفع خود وسقوط دولت جوان امانیه استفاده کردند." به قول غبار "جنگ بین دولت ومردم پکتیا به نفع وخواسته های استعمار شروع شد وجنگ پکتیا تقریباً یک سال طول کشید وبه مصرف معادل یک ساله مالیات کل کشور برای دولت جوان امانی تمام شد."

نورالمشایخ مجددی درپکتیا باچند هزارنفرازمریدان خودبه خاطر جهاد علیه نظام امانی راه غزنی- کابل رادرپیش گرفت وبروی مدافعان دولت امانی آتش گشود. محمدنادرخان به همدستی وتائید او با شتاب خودرابه لوگررسانیدوکوشید تاقبل از برگشت امان الله خان کابل رابه تصرف خود درآورد. درکتاب "جنبش مشروطیت"، تالیف عبدالحی حبیبی آخرین سخنرانی شاه امان الله خان را می خوانیم: "اکنون ثابت شد که دشمنان می خواهند دربین قبایل ما فساد وجنگ اندازند وما بدست خود یک دیگرخودرابکشیم وسبب این عمل ناجایزمن خواهم بود که برای بازستانی تاج وتخت من، کشت وخون روی خواهدداد. شماملت عزیزم زنده وافغانستان باقی خواهد ماند ولی روسیاهی ابدی، مسئولیت این هنگامه ناشایست به نام من ثبت می شود، درحالی که من ازروز اول شاهی خود تعهد سپرده بودم که برای سعادت ووحدت شمامردم کارکنم. اکنون می بینم که شما درجنگ قبیلوی گرفتار می آئید...یک اودُرزاده من درپاره چنار(منظورنادر است) ودیگربرادر روحانی من (مقصد نورالمشایخ مجددی است) درهمین جا نشسته وجنگ خانگی رادرمی دهند، ولی من مرد این کار نیستم. توصیه من به شما اینست که باهم کنار بیائید واستقلال خودرا نگه دارید، وطن خودرا به دشمنان خارجی مگذارید، ومن باید بروم تا باعث ویرانی کشور نشوم." این بود فاجعه ایکه دریکی از حساس ترین برهه زمان توسط قشری بنام روحانی، قبایل سرحدی وبه پیشگامی نادرشاه(قهرمان سمسورافغان) به مطامع بیگانه گان ودرراس انگلیس روند تجدد وتمدن رادرافغانستان بی رحمانه خفه نمود.

شاه امان الله به اصلاحات اداره واجتماع مشغول گردید، وهمه رادرشعاع احکام شریعت انجام میداد. تعداد قوانینی که بنام نظامنامه بافرامین شاه به اطلاع مردم رسانیده شده اند، به72 فقره به شمول نظام نامه ناقلین و قانون اساسی ابتدایی می رسیده است. نظام نامه ناقلین یکی ازناخوش آیند ترین موارد حقوقی است که شاه آن رابرای خوش وراضی نگه داشتن قبایل جنوب تدوین وبه مرحله اجراقرارداد، با تدوین این نظام نامه که حق مردم بومی اکثراًدرمناطق زمین داری شمال ومرکز غارت گردید، وکاری برای بقای دولت امانی صورت نگرفت، امایکی ازکارنامه های نا زیبا به آدرس دولت امانی حواله گردید.

 

نظام نامه ناقلین

قاعده:

1- کسانیکه ازاهالی ولایت کابل وحکومتی های اعلی سمت مشرقی وجنوبی به زمین داری ولایت قطغن راغب باشند وروانه قطغن می شوند، نایب الحکومه قطغن ومدیریت زراعت قطغن فوراً برای سکونت شان مطابق مواداین نظام نامه مکلف وموظف شمرده می شود.

2- مطابق نظام نامه تفریق وظایف حکام، مدیریت زراعت قطغن قبل ازرسیدن ناقلین، زمین های قطغن رابه نظردقت گرفته وبرای اسکان ناقلین استحضارات اولیه رااجرامیدارد، ازآن جمله زمینی که حالاآب داشته وبرای اسکان ناقلین تیارباشد مشخص می کند وتعدادنفری ناقلین راکه درین زمین هاسکونت وگذاره کرده می توانند تعین می کند.

3- مدیرزراعت به ذریعه نایب الحکومه ازمقدارزمین وگنجایش مقدارنفوس ناقلین به وزارت داخلیه فوراً اطلاع میدهد. وزارت داخلیه مطابق اطلاع مدیرزراعت قطغن حصه تعدادنفوس ولایت کابل وسمت مشرقی وجنوبی راتفریق کرده به آنهاخبرمی رساند، والی کابل وحکام اعلی سمت مشرقی وجنوبی مطابق اطلاع وزارت داخلیه اعلان کسانی که خواهش رفتن راداشته باشند روانه قطغن می دارند.

4- علاوه به زمین های که به تحت جوی آب می باشند، نایب الحکومه ومدیرزراعت قطغن مکلف وموظف هستندکه سررشته نهرامام صاحب وامثال آنرانیزملاحظه می کنند، نایب الحکومه به ذریعه مدیرزراعت قطغن پیمایش انهاری راکه جدیدکشیده می شود تعیین می دارد وبرای کشیدن انهارمذکوربه ذریعه وزارت تجارت تخصیصات لازمه منظوری حاصل میدارد.

5- بعدازمنظوری تخصیصات مدیریت زراعت تاریخ افتتاح واختتام کارومقدارزمین ومقدارگنجایش تعدادنفوس رابه صواب دید نایب الحکومه تعین میدارد، وبعدازاختتام کارمطابق تفصیلات فوق ازاختتام کاروزمین ومقدارگنجایش تعدادنفوس به وزارت داخلیه اطلاع میدارد وزارت داخلیه نیزموافق تفصیلات فوق حصص ولایت کابل وحکومتی های اعلی سمت مشرقی وجنوبی رامشخص کرده برای والی ولایت کابل وحکام اعلی سمت مشرقی وجنوبی اخبار می نماید. والی کابل وحکام سمت مشرقی وجنوبی مطابق اطلاع وزارت داخلیه برای اهالی متعلقه حکومت خوداشتهارکرده مطابق تفصیلات این نظام نامه کسانی که آرزوی زمین داری قطغن راداشته باشند، آنهارابه طرف قطغن روانه می دارند. ویک سندبه نام نایب الحکومه قطغن ازطرف والی کابل یاحکام اعلی سمت مشرقی وجنوبی که تعدادنفوس وجای سکونت سابقه شان مندرج باشد، برای اشخاصی که به علاقه قطغن میروند داده می شود، هم چنان یک راپورت نفری مذکوررابه وزارت داخلیه می دهند.

6- صورت انتقال ناقلین اهالی ولایت کابل وحکومتی های اعلی سمت مشرقی وجنوبی درنواحی قطغن وتعین جای برای اسکان ناقلین وصورت اسکان شان بامعافیاتی که ازطرف دولت داده می شود مطابق مواداین نظام نامه تعمیل می شود.

7- کسانی که باعیال داری خودازرعایای حکومتی متعلقه کابل وحکومتی های اعلی سمت مشرقی وجنوبی خواهش زمین داری ورفتن قطغن راداشته باشند برای ترقی حال اوشان معافیات ذیل داده میشود:

الف: برای هرفردذکورواناثیه خانواری که هفت ساله ویابالاباشد فی نفرهشت جریب زمین آبی ازاراضی که برای ناقلین مخصوص ومعین می شود درعلاقه ونواحی حکومت قطغن داده می شود.

ب: قیمت زمین مذکورازطرف ناقلین فی جریب یک شاهی به خزینه دولت تسلیم می شود. نایب الحکومه قطغن به موجب ماده(10)نظام نامه فروش اراضی قباله شرعی برای ناقلین میدهد.

ج: برای بذرافشانی سال اول فی جریب چهارسیرگندم وجوبه ضمانت هم دیگرداده می شود، بعدازسه سال درظرف سه سال واپس بقرار...همان سال اول گرفته می شود.

د: برای چهل جریب زمین دوصدروپیه معادل182 افغانی و82 پول عوض قیمت خرید قلبه وغیره سامان زمین داری به ضمانت هم دیگر به طورتقاوی داده می شود. بعدازسه سال درظرف سه سال گرفته می شود.

هـ: ازاول کشت شش سال کامل ازمالیات دیوانی معاف می باشند.

و: ازاول سال هفتم الی سه سال کامل مناصفه مالیه پلوان شریک مالیه گرفته می شود.

ز: محصول مال مواشی که ناقلین باخوددرقطغن آورده باشند، دراول آمدن شان سیاهه می شود ودرمدت سه سال ازمحصول معاف می باشند ونیزازمحصول گاوقلبه که درقطغن به قدراحتیاج زراعت زمین خودخریداری می نمایند، سه سال معاف هستند.

ح: محصول سرخانه فی خانوار ده روپیه مقررشده است، ناقلینی که به موجب مواداین نظام نامه روانه قطغن می شوند، درمدت سه سال ازمحصول سرخانه معاف گفته می شوند.

8- تعین زمین ومحل سکونت ناقلین وتعین وتفریق زمین برای ناقلین وهمه معاملاتی که برای اسکان ناقلین تعلق داشته باشد ازجمله وظایف مجلس مشاوره شمرده می شود.

9- امتیازاتی که برای ناقلین درین نظامنامه مشخص شده است مطابق تجویزمجلس مشاوره ازطرف مستوفی ویامامورین مالیه رسانیده می شود، ودرصورت حساب این مصرف مطابق این نظام نامه محاسبه مجراداده می شود.

10- مجالس مشاوره درهرماه یک راپورت اجراآت خودرابه ذریعه مستوفی به وزارت داخلیه می فرستند، درین راپورت صورت اسکان وتعدادشان ومقداری راکه ازقسم زمین وغیره معافیات داده شده است علیحده علیحده نشان میدهند، وزارت داخلیه اقسامی راکه لازم اطلاع حکومتی محلی مسکن اصلی همان ناقلین لازم می بیند اطلاع می دارد.

11- مستوفی ومامورین مالیه قطغن جدول املاک راعندالمطلب باین مجالس ناقلین می دهند.

12- بااجرای این نظام نامه وزارت داخلیه مکلف است، ادخال واجرای احکام این نظام نامه رادرزمره نظامات دولت امرومنظورفرمودیم.

 

16 حمل1306

 

مهردوره شاهی امان الله خان

 

 


[1] -New cambridge history of islam p35 برگرفته ازچگونگی استیلای نظام قبیلوی،ص163

[2] - رک عبدالحی حبیبی، جنبش مشروطیت درافغانستان، کابل1986/1364

[3] - میرغلام محمد غبار، افغانستان درمسیرتاریخ، ص752 وسرپیرس سایکس، تاریخ افغانستان،ج2،ص 264

[4] - خاطرات فیض محمد کاتب، "کابل درمحاصره"1929، بصیراحمد دولت آبادی، شناسنامه افغانستان، تهران1361،ص316-326

[5] - پروفیسوردکترحقنظر نظراف، دایره المعارف تاجیک، مطبعه دولتی تاجیکستان1978،ج1،ص164

[6] - مقالات محمودطرزی درسراج الاخبارافغانیه، موسیسه انتشارات بیهقی، حوت1355کابل، ص15

[7] - رک امان افغان، دوشنبه8قوس1304، ش27،ص2

[8] - رک غبار، افغانستان درمسیر تاریخ،ص818-820

[9] - حبل المتین،سال37،ش22و23، ص22-23


ارسال شده در تاریخ : جمعه 17 / 8 / 1391برچسب:, :: 16:22 :: توسط : همایون

صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ
به وبلاگ ما خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مولانا جلال الدین محمد بلخی و آدرس molanjalal.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 65
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 65
بازدید ماه : 65
بازدید کل : 707
تعداد مطالب : 5
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1